درباره

مرنج و مرنجان


مریم متولد سوم اسفند ماه ، همسرم حسن و پسرم باربد جان و جهانم هستند ،به عشقشون نفس میکشم از اول اردیبهشت ۹۴ در سن ۳۲ سالگی   به علت ابتلا به سرطان پیشرفته کولون جراحی ها ، شیمی درمانی ها و درمان های متعددی که تا به امروز که ادامه داشته را تجربه کردم . تجربه دو بار سرطان ،  ده بار جراحی های سنگین و شصت بار شیمی درمانی داشتم سرطان دوم متاستاز تخمدان شدم و هیسترکتومی کردم
در اینجا روایت میکنم دل نوشته هایم ، تجربیاتم را از این بیماری پر از چالش درد و رنج ،یک روایت کاملا واقعی و بدون سانسور ، انگیزه اصلیم از نوشتن این هست که، بتونم با بیان تجربیاتم کمکی ارائه داه باشم به شناخت مردم از درک و شرایط بیمار سرطانی امیدوارم مفید واقع بشود پیشکش همدردانم، عزیزان درد کشیده ،برای همراهان بیماران ، تا اندکی با انتقال این تجربیات از وسعت درد آنها بکاهم ،شاید رسالت من در این دنیا همین باشد .  اینجا حریم مجازی من هست برای احترم متقابل حد و مرزها را لطفا رعایت کنیم به عبارتی آداب و فرهنگ استفاده از روابط مجازی را داشته باشیم رفتار  ما نشانه شخصیت و حرمت به نفس ماست
بخشی از مطالب اینجا تداعی آزاد من  و سبک زندگیم در این شرایط سخت است و روزهایی که پشت سر میگذارم هست
توصیه میکنم تا زمانی که با کفش های کسی قدم برنداشتیم به راحتی درمورد راه رفتنش قضاوت نکنیم .میدونید چرا ؟ چون زمین بدجور گرد است ... میدونم این جمله به نظر ترسناک میاد ولی کاملا واقعیت داره . قانون طبیعت همینه و کائنات اصلا با کسی شوخی نداره و به قول مولانا جان که میگه
این جهان کوهست و فعل ما ندا/
سوی ما آید نداها را صدا /
اعمالی که در دنیا انجام می دهیم, مثل صداهایی است که در دامنه کوه فریاد می زنیم, همهٔ آنها به خود ما باز می گرد حواسمون به این باشه هم در فضای واقعی و هم  مجازی دل کسی را به درد نیاریم که خدای نکرده آهی بکشه ،تاوانش گران و سنگینه

آرزو میکنم یک روز بیماری سرطان ریشه کن بشود  هر وقت به یاد هم افتادیم  برای هم طلب خیر کنیم
پی نوشت : پنج سال در میهن بلاگ مینوشتم  که ناگهانی تعطیل شد  این بخش معرفی  کپی شده از وبلاگ قبلی است. بیست و پنجم بهمن ۹۹ به این خونه جدید بلاگفایی آمدم چون دوستان زیادی در این مدت دل به دل هم دادیم و فیدبک های بسیار خوبی از انتقال تجربیات گرفتم
خوش آمدید به خونه مجازی من ❤


لينک هاي روزانه

جستجو

امکانات

‌‌

باربد جان، پسر نازنین و بی‌همتای من 💖

بیست سال از لحظه‌ی باشکوهی ،که پا به دنیای ما گذاشتی گذشته ، بیست سال از لحظه شکفتن نور در آغوشمون میگذره ❤️ بیست سالی که هر ثانیه‌اش برای من و پدرت سرشار از شور، شعف و شکرگزاری بوده. تو نه فقط تنها پسر ما، که تمام گوهر و شکوه زندگی‌مان هستی.❤️🎂❤️😘

‌‌

پسرم، تو همیشه با نجابت و اصالتت، با قلب مهربان و روحت بزرگ، برای ما افتخار آفریدی. امروز که از دور می‌بینیم چطور محکم و مستقل راهت را می‌سازی، بیشتر از همیشه حس می‌کنیم چه مرد بزرگی شدی.❤️

این اولین تولدی نیست که از ما دوری… اما باور کن هیچ فاصله‌ای نمی‌تواند شعله‌ی عشق و دلتنگی ما را خاموش کند. نبودنت، زخمی است بر دل‌مان، اما زخمی شیرین؛ چون می‌دانیم این دوری به خاطر رویاهای توست، به خاطر آرزوهایی که دانه‌به‌دانه در جانت کاشته‌ای. من و پدرت دلمان را به همین امید آرام می‌کنیم و دوری‌ات را با عشق به جان می‌خریم، چون تو را در مسیر روشن آینده‌ات می‌خواهیم.❤️🎂

باربد قشنگم ❤️❤️❤️🎂

بیست سالگی‌ات آغاز فصلی تازه است؛ فصلی پر از کامیابی، آرامش و لبخند. تولدت مبارک پسرم ، قوت قلب مریم و حسن ، عشق دلمون ، ما همیشه و در هر لحظه به داشتنت می‌بالیم و از خدا می‌خواهیم که حافظ و همراهت باشد.🎂🎂🎂

‌‌

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

تبریک تولد حسن عزیزم به باربدم :

پسر عزیزم ، باربد جان❤️

بیست ساله شدی، مرد شدی، به یاد می آورم روزهایی را که دستان کوچکت را در دستانم میگرفتم تا زمین نخوری و روی پاهای خودت به ایستی و اولین قدمهایت را در مقابل چشمان مشتاق من و مادرت برداری و اکنون آن پسر کوچک و زیبا و بازیگوش جای خود را به مردی جوان داده که مایۀ افتخار و تکیه گاه و امید ماست.

آرزو می‌کنم همیشه سالم، خوشبخت و سرافراز باشی.

تولدت مبارک مرد جوانم ❤️

❤️

مریم عزیزم تولد پسرعزیزمون رو به شما مادر شایسته تبریک میگم و همیشه بابت این هدیه شیرین و فداکاریهایت از شما قدردانم.❤️

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️



باربد هم برای ما نوشت :❤️

نویسنده:باربد سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ ساعت: ۹:۳خیلی ممنونم برای پیام قشنگتون، واقعاً خوشحالم که همیشه کنارم هستین حتی وقتی ازتون دورم. می‌دونم دوری از من براتون سخته، برای خودمم همینطوره، ولی مطمئن باشید همه تلاشم رو می‌کنم که باعث افتخار و سر بلندیتون بشم.
امیدوارم سال دیگه تولدم رو پیش هم جشن بگیریم.
خیلی دوستتون دارم 🌹❤️❤️


پاسخ: من به فدای تو عزیز جونم تو باعث افتخار و سربلندی ما همیشه هستی عزیزم ... تاج سرم ، نور دلم❤️


❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

‌‌

نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 8:30 توسط : مریم | دسته : مادرانه های من و باربدم
  •    []